Saturday, July 18, 2009

زل زده ام. فکر می کنم به اندازه صفحه ی شیشه ای مانیتور فاصله است، به اندازه ی فشردن یک دکمه تا فاصله دود شود. دکمه فشرده نمی شود. به خودم می گویم شاید هیچ حواست یه این صفحه شیشه ای کوفتی نیست. شاید "گرفتار هزار کار جدی تر از اونی" . اما رد پایت را که می گیرم درست پشت شیشه پیدایت می کنم. فاصله دود نمی شود، یخ می زند و باز یازده هزار و چهارصد و هفتاد و شش کیلومتر دور می شوی.
چه انتظاری می توانم داشته باشم؟! هیچ. "فقط دنیاست که به آخر رسیده. همیشه همینطور است."
.
.
.

1 comment:

siprianno said...

لعنت به فاصله
با اجازت لينکتو گذاشتم تو وبلاگم