Wednesday, February 27, 2008

دختر: این سربالایی پدر آدمو درمیاره.
استاد: دیشب از این خیابون نیومده بودین؟
دختر: نه. دیشب مسیرم سرراست بود.
استاد: می خواین برگردیم از خیابون بغلی بریم؟
دختر: حالا دیگه؟!... باز خوبه آدم مطمئنه یکی منتظرش هست، وگرنه به چه عشقی این سربالایی رو میره بالا؟!
استاد: وقتی ام مطمئنی کسی منتظرت نیست راحت می ری بالا.
دختر: پس به نظر شما من چرا سخت میرم بالا؟
استاد: برای اینکه مطمئن نیستی.
...
دختر: آدم وقتی منتظره چقدر زمان بد می گذره.
استاد: منتظرم نباشه خیلی خوش نمی گذره.


شبهای روشن، شبهای تاریک، روزهای تاریک، روزهای تاریک، روزهای..