Saturday, August 08, 2009

و چه دنیای عجیبی است دنیای خواب
خواب از همان هایی است که هیچ دست خود آدم نیست. گاهی تصاویری از جلوی چشمان بسته ات میگذرند که همانجا در خواب هم از گذارشان شوکه می شوی. بیدار که شدی چند لحظه ای بی حرکت همانطور می مانی. یاد خوابت که می افتی درست مثل وقتی که در جمع به بلندترین شکل ممکن عطسه کرده ای و تمام محتویات بینی و گلویت را بر صورت مصاحبت پاشیده ای، هیچ باورت نشده که این تو بوده ای، دست هایت را دست و پا چلفتانه! در هوا تکان داده ای تا مف و آب دهان از دست رفته ات را بازگردانی و ناکام مانده ای. می خواهم بگویم آدم مسئول خوابهایش که نیست. گاهی هم می شود چشمهایت که باز شد دستهایت را ناگهان عقب بکشی یا به نشانه انکار تکانشان بدهی که گفته باشی "نه نه نه... من این یکی را دیگر نخواسته بودم که خواب ببینم". حالا گیریم که آن چند لحظه اول که گذشت و لبخند کج موزیانه که بر لبت نشست زیرلبی و پیش خودت گفته باشی که آنقدها هم بد نیست تجربه های مجازی خواب آلوده و چه دنیای آزادی است دنیای خواب.
.
.

No comments: