Saturday, March 08, 2008


خسته شده ام. کنجی می نشینم و به صدای پیانو که در اتاق خالی می پیچد گوش می دهم. سیگاری روشن می کنم. زمزمه ی محزون نوازنده در گوشم تکرار می شود . از آن همه خرت و پرت توی اتاقم، تخت مانده است و کتابخانه ام. به این دیوارهای سفید و خالی عادت ندارم. اما طولی نمی کشد که آن هم از یادم می رود و زمزمه قطع می شود.