Saturday, April 17, 2010


«فرنگ» هر چیز خوبی که داشته باشد، مهمانی هایش از مزخرف ترین هاست. صد نفر آدم جمع می شوند توی یک سالن با رقص نور و دی جی و الکل به مقدار کافی، بعد در حالیکه همه چیز برای رقص و رقص و رقص آماده است در گروه های پنج شش نفره می ایستند به حرف! یک نفر یک ماجرای بی مزه ای را تعریف می کند و بقیه در حالیکه سرشان را تکان می دهند می گویند: «اُ... یَه؟» بابا مهمانی بگیرید، عرق بخورید، برقصید، شادی کنید. این حرفهای صد تا یه غازتان را بگذارید برای همان وقتی که توی صفٍ یکی از این قهوه های بدمزه ی زنجیره ای هستید. حیف است. به مولا حیف است. نکنید آقاجان این کار را با خودتان نکنید.

چه کنم؟ من آدم رقصم. مهمانی های «اُ... یَه؟» مهمانی های من نیستند. مهمانی های ٍعرق سگیٍ وارطان و مزه چیپس و ماست با رقص و پایکوبی! مال منند. آنوقت می توانم بگویم: هااا خیلی خوش گذشت. ( هرچند که بعدش تا صبح توالت فرنگی را بغل کنم)
.
.

1 comment:

Anonymous said...

7 e tir mishini?

sa.ag80@yahoo.com