Friday, December 03, 2010

چیز خاصی ندارم که مخصوصا امروز بخاهم بگویم.
دست مرا گرفته است
سرم را روی سینه اش فشرده ام
و روزگارمان خوش است
چیز بیشتری هم نیس
همین هوای سرد و آفتاب نیم بند
...
زنده گی است دیگر
گاهی هم یکسالش به خوشی می گذرد.

1 comment:

میرزا لغطی said...

بخواهم ، نه بخاهم