Friday, May 18, 2007

اولش یه نقطه ای روی پوست آدم درد می گیره. فرداش اون نقطه قرمز میشه و کمی هم دردناک. روز سوم یه کم هم برجسته میشه و اگه لمسش کنی یه چیز سفت هم زیر پوستت احساس میشه. روز چهارم به برجسته ترین و ملتهب ترین حالت خودش رسیده ولی هنوز نمیشه زیاد باهاش ور رفت چون خیلی دردناکه و فشار دادنش اونو از بین نمی بره فقط عذابت رو بیشتر می کنه. هنوز باید صبر کنی. صبر کنی تا حسابی برسه و آماده باشه تا وقتی که بهش فشار میاری هر چیزی که توش هست بزنه بیرون.
روز پنجم که دستت می خوره بهش می بینی که دردت نیومد! و فقط برجستگیش رو احساس کردی پس یه دستمال بر میداری و میری جلوی آینه و با یه فشار کوچیک هرچی که توشه میریزه بیرون. خیال راحت شده ات رو با یه نفس میدی بیرون ٬ با دستمالت جاشو روی صورتت و چرک و خونای روی آینه رو پاک می کنی. حالا می تونی یه ذره الکل بزنی روش تا یه کم بسوزه و دیگه جاش چیزی درنیاد. به همین راحتی!
.
بگی نگی شبیه جریان بعضی آدمهاست!

No comments: