Wednesday, May 16, 2007

کاکتوسم مرد!
از اون مرگهای آروم و بی دردسر توی خواب بوده. سه ماهی میشد که مریض بود. این دو هفته ی آخر رنگش بد جوری پریده بود٬ تنش پر از دون دونای سفید بود. امروز از خاک درش آوردم و یه کاکتوس دیگه گذاشتم جاش. به همین ساده گی. یاد مرده های مرگ مغزی افتادم که باقی موندشون رو تقسیم می کنن بین زنده ها و خودشون میرن زیر دو متر تاریکی. می گن گیاه حرف آدم رو می شنوه و عکس العمل نشون میده. اخیرا حرفهام باید خیلی آزارنده بوده باشه که سر دو هفته تموم کرد!
.
پ.ن: حالا چند شب خواب کاکتوس ببینم فقط خواجه حافظ شیرازی می دونه!

No comments: