Saturday, January 20, 2007

تهران


تهران رو دوست دارم. زمستونها کله ی سفید کوهاشو که به زور خودشونو از توی دود می کشن بیرون دوست دارم. این تونل رسالت که شبا نور چراغهای سقفش می افته توی شیشه ی ماشینها و کلی خوشگل میشه رو دوست دارم. شهر کتابهاش رو. جمعه بازارش رو. دستفروشای میدون انقلاب. این ساختمون داغونایی رو که از پنجره ی اتاقم می بینم. آش فروشی های میدون تجریش که ماه رمضونا اگه دیر برسی بهشون آب زیپو گیرت میاد رو دوست دارم. دوست دارم توی شریعتی وایستم و از روی پل ماشینای توی همت رو نگاه کنم مخصوصا وقتایی که هوا بارونی میشه و ماشینا توی ترافیک و راننده ها توی ماشیناشون گیر می افتن. پشت پارکینگ توچال که جز صدای باد هیچی دیگه نیست و میشه تا ته بغضت رو فریاد بزنی. فلافلای سر فلسطین٬ چیز برگرای ٬469 جیگرکی سر تخت طاووس. تیک تیک زدنای زمستونا زیر پل سید خندان منتظر تاکسی! ...
آره خب...
من این تهران لامصب رو دوست دارم و به طرز وحشتناکی میخوام که ازش فرار کنم!

4 comments:

Anonymous said...

چقد خوب که این همه چی رو دوس داری!

Anonymous said...

akh goftiIiiiiiiii...manam delam lak zade vase فلافلای سر فلسطین٬ چیز برگرای ٬469 جیگرکی سر تخت طاووس

Anonymous said...

خوبه...خیلی خوبه

Anonymous said...

tehran male khodame
be hich kas nemidamesh....

vali khob..shayad shariki betonim dosesh dashte bashim..na na nazaram avaz shod..tehran male khode khodame....zood hameye harfato pas begir