Friday, March 31, 2006

تکرار


داشتم اتاقم رو مرتب می کردم که توی خرت و پرت هام این عکسها رو پیدا کردم. بعضی وقتها آدم تو یه موقعیتی هست ولی درکش نمیکنه و نمی تونه درست ازش استفاده کنه. بعد که گذشت فکر میکنه که شاید اگر زمان برمی گشت عقب این بار دیگه درست رفتار می کرد. اما کور خونده! چون اگرم بر می گشت چیزی عوض نمی شد... روزها همه مثل هم اند.چه حرفهای تکراری ای زدم. حالم بهم خورد!

7 comments:

Anonymous said...

الآن راضی هستی؟
خوشگلش کردم ها

Anonymous said...

سلام
تبریک برای محل جدید
بلاگفا رو بیشتر دوست دارم ولی حالا بلاگ سپات هم دوست دارم
یعنی دیگه تو قبلی نمی نویسی؟!
موفق باشی

یا حق

Anonymous said...

زبل خان اینجا ... زبل خان اونجا / فقط کافیه دست دراز کنه تا یه وبلاگ شر و شور بیرون بیاره ...

Anonymous said...

نقره جان سلام
منزل تازه مبارك
ديگه حسابي بين المللي شدي ها دختر ....
پيشنهاد مي كنم حالا كه وارد وبلاگ جديد شدي اينجا رو موضوع بندي كني . يعني حداقل درد دل ها و مطالب شخصي رو با مطالب تخصصي جدا بنويس . موفق باشي

Anonymous said...

نمي دونم بايد چي بگم ... خونه ي جديد مبارك. اميدوارم .....
سخته نوشتن. نمي تونم. ببخشيد

Anonymous said...

سلام خونه جدید مبارک..نمی دونم چرا وقتی حال تو به هم می خوره من حال می کنم.. نه فکر نکن که باهات دشمنم.. ولی این که داره حال از همه چی به هم می خوره رو خیلی قشنگ می گی مثل " چه حرفهای تکراری ای زدم. حالم بهم خورد!"
یا " تو می گی که خیلی دوستم داری و من روی تلفن استفراغ می کنم."...خیلی قدرتت در بیان حال به هم زدن بودن روز ها خوبه..ولی خداییش هم آیا واقعا زندگی به این بدیه که تو می گی..ژان کوله می گه :"جهان با خواست های ما جور نیست..این در آغاز تاسف بار می نماید،درد آور است.اما،خب دوباره نگاه کنیم.شاید گذشته از همه چیز،بدتر از آن نیست که اگر جور می شد بود،و اگر عملا بدان شیوه بود بهتر می بود؟آدم هرگز نمی داند...."

Anonymous said...

سلام...چرا خونه تكوني ؟.
.نظر گذاشتن اينجا دنگ و فنگ داره
به روزم...وقتي حالت جا اومد و همه چي مرتب شد توي خونه جديدت
اونوقت يه سري بزن