Wednesday, June 27, 2007

"موجود چون علت خود است, باید سابق بر خود باشد و چون معلول خود است, باید سابق نباشد بلکه متاخر..."
چقدر از حفظ کردن متنفرم. با خودم می گم ببند اون کتاب لعنتی رو و دوباره و دوباره این درس را رد شو! نمی ارزد به فرو کردن اینهمه مهمل در مغزی که همین الان هم جا برای مسایل خودش کم دارد.
اما چیزی از پشت دندان دردم می گوید اگر این درسها را پاس نشوم به تو نمی رسم! از جایم می پرم. با یک حساب سر انگشتی می فهمم که دوازده ساعت بیشتر وقت نمانده. اگر از همین حالا که ساعت هفت عصر است شروع کنم تا هفت صبح فردا دوازده ساعت وقت دارم تا دویست و پنجاه صفحه را حفظ کنم. دوازده ساعت ناقابل برای دویست و پنجاه صفحه چرندیات محض تا دیگر ریخت کتاب آبی لجن و مدرس خیکی اش را نبینم. دویست و پنجاه صفحه برای یک نمره ده که
مرا دو واحد به تو نزدیکتر می کند!