Friday, April 13, 2007

خواب دیدم:
یه استخر خیلی خیلی برزگ و خالی و تاریک و آبی هست. هیچ صدایی از هیچ جا نمیاد. خودم رو می بینم که درست وسط استخر معلق موندم. آب منو توی خودش نگه داشته. نه می تونم شنا کنم نه جیغ بزنم. فقط به طرز رقت انگیزی دست و پا می زنم. تنها صدایی که می شنوم صدای حرکت آب و صدای برخورد دستهای خودم با آبه... وقتی از دست و پا زدن خسته می شم آروم توی آب فرو میرم و سطح آب کاملا آروم میشه. انگار هیچ وقت٬ هیچ کس توش دست و پا نمی زده!
...
بیدار که شدم یکی از گوشواره هام رو محکم توی دستم نگه داشته بودم!
.
.
پ.ن: اولین بار نیست که این خواب رو می بینم. هربار توی همون دست و پا زدنها بیدار می شدم اما اینبار ...

No comments: